اگر زیاد کار فکری می‌کنید، مراقب وسوسه وسواس‌های ذهنی باشید!

اولا این مطلب اصلا علمی نیست و نمی‌دونم چقدر با مباحث وسواس فکری-عملی ارتباط پیدا می‌کنه.

فقط در دوره‌ای با مشکلاتی مواجه شدم و احساس کردم این خطر برای کسانی که اهل کار زیاد با کامپوتر و کتاب و کاغذ هستند ممکنه پیش بیاد، بنابراین گفتم این مطلب رو بنویسم.

به ویژه امثال بنده که زیادی از اجتماع به دورند و به اقتضای کار و علایق‌شون مدت زیادی در اتاق‌شون مشغول تفکر هستند و بیشتر از عالم واقعی در عالم ذهنی به سر می‌برن، ممکنه یک سری وسوسه‌های عجیب و غریب پیدا کنند و اوایل اصلا متوجه نشن که اینا بیهوده و مخرب هستن و به خیال نظم بیشتر، بهره‌وری بالاتر، کیفیت بهتر و امثال اینها این وسواس‌ها و سخت‌گیری‌ها و وقت‌تلف‌‌کردن‌ها و گیردادن‌ها را توجیه کنند.

این وسط بد نیست گریزی به کتاب دارالمجانین بزنم که در بخشی از این کتاب، نویسنده شخصیتی را توصیف میکنه در نتیجه‌ی فکر کردن و گیر دادن‌های بیخود کارش به جنون میکشه. جمالزاده در جایی از کتاب می‌نویسه:

همان طور که رفیق خودمان آناتول فرانس گفته فکر بی پیر غول بی شاخ و دمی است که در همان وقتی که انسان او را به هزار لطف و مهربانی نوازش می‌دهد او در همان حین از زیر با چنگال نیز در کارد درآوردن دل و جگر نوازش دهنده خود می‌باشد. مختصر و مفید آنکه فکر زیاد کردن عاقبت خوبی ندارد و نکبت می‌آورد.

برخی از مثال‌ها از گیر دادن‌های بیخود:

  • فرد یک مطلب کم‌اهمیت رو در یه جای کتاب نمی‌فهمه،‌ میتونه یک علامت بذاره و مطالعه رو ادامه بده اما سر همون گیر میکنه!
  • یک بار تصمیم می‌گیره زیر مطالب رو با مداد خط بکشه،‌ بعد وقتی به یه جایی می‌رسه تصمیم می‌گیره از اول شروع کنه و این بار با ماژیک خط بکشه!
  • هر روز یک نرم‌افزار جدید یا روش جدید برای برنامه‌ریزی یا ارزیابی فعالیت‌هاش انتخاب میکنه، در حالی که این ابزارها و روش‌ها اونقدر مهم نیستند!
  • برای یادگیری زبان نمیتونه روی یک کتاب یا نرم‌افزار مشخص متمرکز بشه و هر روز وسوسه میشه منبع جدیدی رو تست کنه!
  • وقت زیادی رو صرف پوشه‌بندی و انتخاب اسامی فایل‌ها در کامپیوتر میکنه!
  • اصرار بیهوده‌ای داره تا یک کتاب (غیردرسی) رو تموم نکرده کتاب دیگه‌ای رو شروع نکنه!
  • سر انتخاب اسم یا استتعمال واژه سخت‌گیری بیهوده‌ای میکنه!
  • تا در اتاقش یک شرایط ایدئال مشخصی برقرار نشه نمیتونه اصلا کار کنه یا درس بخونه!
  • یک ایمیل رو ده بار می‌نویسه و پاک میکنه!
  • اینقدر که روی علائم نگارشی، فاصله بین خطوط و رعایت نیم‌فاصله  و انتخاب فونت حساسیت داره روی خود محتوای متن نداره!

خلاصه اینکه این گونه افراد وسیله و ابزار و روش رو با هدف اشتباه می‌گیرن، بیشتر دنبال حاشیه هستن تا متن. بیشتر گوش‌به‌فرمان خرده‌فرمایش‌های ذهن سرکش‌شون هستن تا توصیه‌های بهداشتی عقل سلیم‌!

چجوری بفهمیم دچار وسواس‌ ذهنی هستیم؟

1- خودمون را با  افراد دیگه مقایسه کنیم؛ به ویژه اونهایی که مثل ما سخت نمی‌گیرن اما باز هم موفق هستند.

2- ببنیم آیا بیش از حد لازم برای برای رسیدن به هدف، برای ابزارها و حواشی داریم وقت می‌ذاریم یا نه.

چجوری از شر وسواس ذهنی خلاص شیم؟

سعی کنیم آدم عملگرایی باشیم که سعی میکنه به جای خیال‌پردازی و حاشیه‌پردازی،‌ مدام در حال عمل باشه و هر چه بیشتر دستاوردهای مفید و ملموس و پرثمری برای خودش و جامعه ایجاد کنه.

ببین سخت نگرفتم سر  انتخاب عنوان و  واژه‌‌ها و عکس و مزخرفات دیگه، یک ربعه یک پست وبلاگی هوا کردم که شاید به درد کسی بخوره!

پست های مرتبط

4 دیدگاه در “اگر زیاد کار فکری می‌کنید، مراقب وسوسه وسواس‌های ذهنی باشید!”

  1. سلام، جالب بود.
    فونت این صفحه من رو نزدیک بود مجبور کنه ببندمش!‌ اما خوشحالم که متنت رو تا آخر خوندم.
    شنیدنش از زبان تو(یک فرد بیرونی) جالب بود و حدس می‌زنم مفید هم باشه!
    درود

    1. محسن

      سلام و ارادت. خوشحالم که صفحه رو نبستی و برات جالب بود. تشکر.

  2. سلام محسن.
    من هم قبلاترها خیلی این‌طوری بودم، الان که مجبورم ذهنم رو روی کسب‌وکار و پرداخت خرج زندگی متمرکز کنم، این‌ها هم از بین رفته، چون اجازه بهم نمیده وقت زیادی رو سر یه موضوع حاشیه ای صرف کنم وگرنه آخر ماه می‌مونم و کلی استرس که الان این قسط‌ها رو چه کسی باید پرداخت، کنه، البته هنوز خونه و زندگی خودمو ندارم اما وارد بخش پرخرج زندگی شدم. هر وقت هم سرم گرم جزئیات کم‌فایده و کم کاراتر میشه، اتوماتیک خودم و جمع و جور می‌کنم. اوایل سخت بود اما الان بعد از چند ماه خیلی بهتر شده.
    اگر بخوام از این حرف‌ها یه نتیجه بگیرم می‌تونم بگم یه علت وسواس ذهنی نداشتن Deadline و شرایط اضطراری توی زندگی هست، اینکه اگر ذهن آدم پخش جزئیات بی‌فایده بشه آخر کار ضرر نمی‌کنی برای همین این رفتارها رو ادامه میدی.

    1. محسن

      سلام ایمان
      بله واقعا حرفت درسته، ذهن هم گاهی خوشی میزنه زیر دلش! مسائل مهم و اضطراری توجه به حاشیه‌ها و زواید رو از بین می بره.

دیدگاه خود را بنویسید