یکی از دوستان اینستاگرامی، سوال زیر را مطرح کردند:
به نظر شما در شرایط stackflation باید سیاست روی رفع تورم باشه یا رکود؟اگه هدف تورم باشه باتوجه به منحنی فیلیپس بیکار و رکود بیشتر میشه و اگه سیاست از بین بردن رکود باشه چون یک دوره زمانی بلندمدت لازمه تا رکود از بین بره ایا تورم افسار گسیخته نمیشه؟؟
چون پاسخ من طولانی بود و برای استفاده افراد بیشتر، این پاسخ رو در اینجا منتشر میکنم:
برای مقابله با رکود تورمی ما تجربه موفق امریکا در دهه 1970 و 1980 رو داریم که در اونجا کاهش تورم رو در اولویت قرار دادند. استدلال این بود که منحنی فیلیپس در بلندمدت عمودی هست نه نزولی، یعنی در بلندمدت کاهش تورم باعث تشدید بیکاری نمیشه. حتی برخی پا را فراتر گذاشتند و ادعا کردند منحنی فیلیپس در بلندمدت صعودی هست یعنی با کاهش تورم، بیکاری هم کاهش پیدا میکنه. بنابراین در امریکا در شرایط رکود تورمی، تورم را کاهش داند و پشتبندش بیکاری هم کاهش پیدا کرد.
البته باید توجه کرد که در کوتاهمدت ممکن است رنج تورم یا بیکاری خارج از توان یک اقتصاد باشه و اگر چنین باشه باید اونی را در اولویت قرار بدیم که عوارض اقتصادی و اجتماعی بالاتری داره؛ مثلا اگر اقتصادی در شرایط ابرتورم باشه، کاهش تورم در اولویت هست. بالعکس اگر تورم در وضعیت قابلتحمل جامعه باشه اما بیکاری در وضعیت شدیدی باشه، تشدید بیکاری از طریق سیاست انقباضی توصیه نمیشه.
ضمنا رکورد تورمی همیشه نتیجه یک شوک به طرف عرضه اقتصاد هست و تورم و بیکاری عوارض اون شوک هستند. بنابراین راهحل ریشهای این هست که اگر میتونیم منشا شوک رو از بین ببریم یا کماثر کنیم. الان منشا اصلی رکورد تورمی در اقتصاد ایران، تحریمها هست. بنابراین مهمترین اقدام برای از بین بردن رکود اقتصادی، رفع یا کماثر کردن تحریمها هست.
سرانجام اینکه، برای از بین بردن رکود تورمی، سیاستهای انبساطی طرف تقاضا مانند افزایش نقدینگی توصیه نمیشه. چون هم باعث تشدید تورم میشه و هم اینکه علت رکورد تورمی طرف عرصه هست نه طرف تقاضا.
پس به هر حال راه رفع رکود تورمی، از تشدید تورم نمیگذره. حداکثر میشه در شرایط خاصی توصیه کرد که اگر تورم فراتر از تحمل نیست، دولت برای جلوگیری از تشدید بیکاری، کاهش تورم رو موقتا از دستور کار خارج کنه.