اینایی که فرد متاهل رو از فرد مجرد، فرد خونهدار رو از فرد بیخونه و فرد تحصیلکرده رو از فرد تحصیلنکرده، در هر حال، جلوترتر میبییند، کسانی هستند که به اشتباه فکر میکنند زندگی لزوما باید یک فرآیند خطی، ثابت و ازپیشتعریفشده باشه.
اینا زندگی رو یک خیابون میببیند با چند ایستگاه شامل تحصیل، خدمت سربازی، شاغل شدن، خونه دار شدن، ماشیندار شدن، ازدواج کردن، بچهدار شدن، نوهدار شدن و مردن؛ که همه باید به ترتیب و در موعد مقرر از این ایستگاهها بگذرن وگرنه عقبمونده و شکستخورده هستن.
اینا زندگی رو اتوبوسی میبینن!
در حالی که هزاران راه برای زندگی کردن وجود داره.
ایستگاهها و ترتیب رسیدن به ایستگاهها رو خودمون تعیین میکنیم.
به ویژه، آدمهایی که ذهن پیچیده و سر نترسی دارن، میتونن غیرخطی و غیرمتعارف زندگی را طی کنن؛ البته اینا شاید ریسک بیشتری را تحمل کنن اما معمولی و عادی زندگی نمیکنن و احتمال موفقیتشون هم بالاتره.
اصلا زندگی مسابقه نیست که بخوایم به راحتی کسی رو عقب مونده یا کسی رو جلوافتاده بدونیم؛اونم از ظواهر و مادیات زندگی.
ممکنه کسی از لحاظ روانی و درونی،بدون اینکه بقیه ببین، اونقدر رشد کرده باشه، رضایت و خوشیاش از زندگی خیلی بالاتر از فردی باشه که مادیات بیشتری داره.
خلاصه اینکه مو نبینید، پیچش مو ببیند.