من قبلا سلسلهمطالبی به اسم بداههنویسی رو معرفی کردم که فلسفهاش اینه که شما بداهه هر چی به ذهنت میاد بنویسی و درگیر سوژه نشی.
یک سری مطلب هم به اسم لینکهای منتخب دارم که لینک مطالب خوبی که میخونم رو میذارم.
یک سری مطلب هم به اسم پراکندهنویسی هم دارم که پستها، مطالب کوتاه پراکنده با موضوعات مختلف رو کنار هم میچینم و در یک پست هوا میکنم.
امروز میخوام از کشکول رونمایی کنم برای انتشار مطالب منتخب از کتابها و سایتها و صفحات مختلف.
ارزنی آمد
میگویند قائم مقام فراهانی هنر خود را در نویسندگی، تنها در دو سطر خلاصه کرده، آنجا که همه بقولات را در آن نام برده، برای کسی گندم حواله کرده بوده، شاهکار خلاصه نویسی و مرصع نویسی است، حواله خطاب به انباردار است:
ارزنی آمد مرجمک نام، نخودش آمد، ماش فرستادیم، برنجش میاور، گندمش ده، که جو به کار است.
منبع: باستانى پاریزى، نون جو و دوغ گو، ص 9
من برای تو
از من
تو ماند
آن هم
برای تو
-ناشناس
دلتنگی
دلتنگی یک واژه است برای کسی که آن را می شنود.
تبدیل به زجرآورترین حس می شود برای کسی که تجربه اش می کند.
اما بدتر از حس مرگ می شود زمانی که تبدیل به عادت میشود!
– سارا الفی
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاجِ جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانهایست که قربانیات کنند
– فاضل نظری
غمگینم
غمگینم،
چونان پیرزنی که
آخرین سربازی که از جنگ بر می گردد،
پسرش نیست…
-مایاکوفسکی