انسانهای کوچک پروژهها و اهدافی برای خود تعریف میکند که حداکثر پس از چند سال به سرانجام برسد (مثلا پایان رساندن دانشگاه یا خدمت سربازی).
انسانهای متوسط پروژهها و اهدافی دارند که حداکثر تا پایان عمر آنها یه سرانجام برسد (مثلا تبدیل شدن به یک نویسنده بزرگ).
اما انسانهای بزرگ پروژه و هدفی دارند که پایان آن، به عمر ایشان قد نمیدهد.
انسانهای بزرگ خود را مانند دونده دوی امدادی میدانند. یک عمر برای هدفی میدوند و پس از پایان عمر، ادامه پروژه خود را به نسل جدید میسپارند (مانند احسان یارشاطر و پروژه دانشنامه ایرانیکا).
=================
پ.ن: واضح است که داشتن اهداف بزرگ بدون داشتن توانایی و پیشتکار، تنها خیالپردازی است.
=====================
شاید این مطلب را هم دوست داشته باشید:
===========================
حرفاتون موضوعش بسیار مرتبط با بخشی از کتابی بود که امروز داشتم میخوندم. انسان در جستجوی معنا.
اقای فرانکل در قسمتی از کتاب یافتن معنا در زندگی رو به فیلم تشبیه میکنند . میگن فیلم شامل هزاران صحنه هست که هرکدوم معنی خاص خودش رو داره و منتقل میکنه اما کل فیلم هم یک معنا رو در درون خودش داره. اگر تک تک اون معناهای کوچک نباشند ما به مقصود و معنای کل فیلم نخواهیم رسید.
و میپرسند که ایا زندگی هم اینطوری نیست؟
امیدوارم هدف هامون اگر هم ازون کوچیکاش هست به مرور بزرگ و بزرگ تر بشه. دعای قشنگیه بنظرم!!
سلام . ممنون از توجه شما. بله درسته، هدفهای ارزشمند بزرگ باید به اهداف معنادار کوچیک تقسیم بشه تا لحظه لحظه زندگی ما معنادار بشه. من هم امیدوارم اهداف کوچیک و کوتاهمدتمون در خدمت اهداف بزرگ ارزشمند قرار بگیره.