خوب بیدار شی عزیزم!

زین پس به جای عبارت منحوسِ مجهول «خوب بخوابی» بگویید: «خوب بیدار شی»!

زیرا اولاً خواب برادر مرگ است و هر چه خواب خوب‌تر و بهتر، به مرگ نزدیک‌تر!

بر این اساس، یک بار خطاب به معشوقه ورپریده فرمودم:

«خوب بخوابی عزیزم، اینقدر خوب که دیگه پا نشی»!

ثانیاً خوب خوابیدن که دعا ندارد؛

قاطبۀ مردم، تخت (گاه تا لنگۀ ظهر) خواب هستند!

و مثلا مادر بیچاره هی باید فریاد بزند: زهره ظهره!

این در حالی است که بعد از مرگ فرصت کافی برای خوابیدن موجود می‌باشد!

اصلاً این جماعت یا خواب هستند یا خود را به خواب زده‌اند!

برای همین نیما می‌گفت: غم این خفته چند، خواب در چشم ترم می‌شکند!

مهم زود و باانرژی بیدار شدن است؛

مهم غلبه بر ظلمت شب است!

مسئله بیدار کردن سحر خانم است که مانند سایرین به خواب عمیقی فرو رفته!

به نظرم، سحرخیزی آغاز پیروزمندانۀ روز با غلبه بر اولین دشمن موفقیت است!

البته منظورم این نیست که از آن سوی بام بیفتید و خواب را بر خود حرام کنید!

گول دانیل استیل را نخورید که می‌گفت: «شب چه ربطی به خواب دارد؟»!

همانا آگاه باشید: برای بیداری خوب، به خواب خوب نیاز است!

اکنون من می‌روم بخوابم!

پس ماه را خاموش کنید،‌ من می‌خواهم بخوابم!

 

پست های مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید