1- فرد صرفهجو (آدم اقتصادی)، الان کمتر مصرف میکند (پسانداز میکند) که در آینده بیشتر مصرف کند. اما خسیس، الان کم مصرف میکند و معلوم هم نیست در آینده بیشتر مصرف کند. به بیان دیگر، برای فرد صرفهجو، مصرفِ کم به خودی خود ارزشی ندارد بلکه تدبیری کوتاهمدت است برای مصرف زیاد در آینده؛ اما برای خسیس، مصرف کم به خودی خود ارزش دارد.
2- فرد صرفهجو، صرفهجویی و پسانداز کردن را، به عنوان ارزش، برای همه میخواهد. اما خسیس، خودخواه است؛ از طرفی خرج کردن برای دیگران برای او دشوار است اما از طرف دیگر بدش نمیآید با خرج دیگران، مجانی مصرف کند.
3- فرد صرفهجو، سرمایه و ثروت را فقط به منابع مالی (مانند پول و ملک) محدود نمیکند بلکه به ارزشهای دیگر مانند عمر، زمان، سلامتی (روحی و جسمی)، مهارت و دانش، معنویت ، تقوا، اعتبار اجتماعی، اعتماد و عاطفه توجه دارد. اما آدم خسیس یک یا چند تا از ویژگیهای زیر را دارد:
3-1- در طمع انباشت پول و ثروت، فرصت یگانه زندگی را از دست میدهد (البته باید تأکید کرد، کسانی که در کوتاهمدت به خود سختی میدهند و از لذتهای سطحی و زودگذر میگذرند که در آینده با دستیابی به مؤفقیت یا خودسازی لذت عمیقتری و وسیعتری را تجربه کنند، خسیس نیستند).
3-2- توجه ندارد زمان و وقت ارزشمندترین کالاست. برای همین ممکن است برای از دست ندادن یا به دست آوردن مبلغ ناچیزی، وقت ارزشمندش را فدا کند. همچنین خسیس توجه نمیکند برخی از خرج کردنها، اگر در زمان خودش (مثلا در جوانی) انجام نشود، ارزشی ندارد.
3-3- برای خرج کمتر به سلامتی خود ضربه میزند، غافل از آنکه باید در آینده برای بازیابی سلامتی خود (اگر امکانش باشد) خیلی بیشتر خرج کند. این نکته شامل سلامت روانی هم میشود، مثلا گاهی لازم است برای حفظ عزت نفس خود کمی بیشتر خرج کنیم (البته واضح است خرج کردن از سر خودنمایی، حسادت و امثال آن، خودش بیماری است و شامل این بحث نمیشود). همچنین از دیدگاه روانشناختی، رشد شخصیت در انسانهای بخشنده و ارزشآفرین رخ میدهد، نه در انسانهای صرفاً گیرنده و غیرمولد.
3-4- برای بهبود مهارت و دانش خرج نمیکند، غافل از آنکه در آینده موجب افزایش درآمد یا آرامش او میشود (البته در اینجا مهارتها و دانشهای بیخاصیت مد نظر نیست).
3-5- برای جمع کردن مادیات بیشتر، معنویت خود را فدا میکند و در پی آن آرامش خود از دست میدهد (در اینجا منظور، معنای فرادینیِ معنویت است).
3-6- برای جمع کردن مادیات بیشتر، تقوا یعنی سرمایه آخرت خود را از دست میدهد.
3-7- شخصیت و اعتبار اجتماعی خود را قربانی میکند. جالب است که هدف بسیاری از افراد خسیس، از اندوختن بیشتر، کسب اعتبار و منزلت اجتماعی است اما معمولا جامعه احترام و اعتماد بالایی برای افراد خسیس قائل نیست (مگر در جامعهای که خساست قبح نباشد).
3-8- رایگانبخش نیست و بنابراین (در تعریف فیلسوفانی مانند مصطفی ملکیان) اخلاقمدار نیست.
3-9- از این نکته غافل است یا برایش مهم نیست که خرج کردن کمتر چه بسا به معنای کمرنگ کردن ارزشهایی مانند گذشت، بخشندگی، مهماننوازی و نتیجهاش جامعهای بیعاطفه، سرد و با همدلی کمتر است.
*پینوشت:
در کتاب دارالمجانین شخصیت اول داستان بحثهای شیرینی با عموی خود درباره خساست دارد که توصیه میکنم بخوانید.
چقدر تفاوت یافتید! درود بر این نکتهگشایی.
همین مرزنگذاشتنها باعث میشود که به برخی اقوام،
برچسب «خسیس» بزنیم؛
درحالیکه «صرفهجو»یند و اقتصادی فکر میکنند.
دوستی تعریف میکرد: در ژاپن به رستورانی رفتیم
که منوباز و خویشفرما (سلفسرویس) بود.
پولی میدادی و هرچه میخواستی
برمیداشتی و میخوردی.
اما پس از اتمام خوردن، پیش از اینکه بروی،
کسی میآمد و میز را میدید
و اگر چیزی «مانده بود»، آن را مینوشت
و به میزان خوراکیهایی که برداشتهای و نخوردهای،
صاف جریمهات میکرد! بله، جریمه!
میگفت این روال است در ژاپن.
حق داری برداری و بخوری؛
اما حق نداری اسراف کنی و دور بریزی،
حتی اگر پولش را داده باشی.
سپاس از حسن توجه شما به مطلب بنده.
از نکته تأملبرانگیز شما درباره فرهنگ ژاپنیها هم یاد گرفتم.