هشدار: مطالعه این مطلب برای کسانی که مشکل افسردگی دارند توصیه نمیشود.
هشدار: مطالعه این مطلب برای کسانی که مشکل افسردگی دارند توصیه نمیشود.
البته خود فرآیند انجام خودکشی مقداری به شجاعت نیاز داره (البته با روشهای آسونی که این روزها در مقایسه با گذشته در دسترس هست دیگه مثل گذشته اونقدر شجاعت نمیخواد) اما در مجموع تصمیم به خودکشی به عنوان کنار کشیدن از جهان در مقایسه با تصمیم برای موندن در جهان بزدلانه محسوب میشه.
چون شما وقتی خودکشی میکنی از تمام دشواریها و ترسها و اضطرابهایی که با زندگی در جهان باهاشون درگیر هستی یا درگیر خواهی بود (مانند مشکلات اقتصادی، بیماری، مرگ ناخواسته، از دست دادن عزیزان، تبعیض و بیعدالتی جهان، بلایای طبیعی، سوانح، فشارهای جامعه و …) و در کل غصه خوردن و نگران بودن و ترسیدن و درد و رنج کشیدن خلاص میشی اما اینکه بمونی و با وجود مشکلات و خطرات و ترسها بجنگی شجاعت میخواد.
البته این حرف در مورد کسانی صدق میکنه که آگاهانه دارند زندگی میکنند نه کسانی که تنها از روی غریزه زندگی میکنند. هر چه آگاهتر، شجاعتر.
همچنین این مطلب در مورد کسانی که از شدت مشکلات روحی قدرت تصمیمگیری درست رو از دست میدن و دست به خودکشی میزنن صدق نمیکنه.
چی میشه که بیای و وبسایتی راه میندازی و توش از شجاعت و بزدلی مینویسی؟
اصلا چطور میتونی برای یک امر مطلق تعریف نسبی داشته باشی؟
یک تریبون یکطرفه درست کردی و باهاش حرفی میزنی که نه تنها خالی از هر فکتی هست، بلکه توهینی به آدمای دیگه که متفاوت فکر میکنن هست.
1- من فقط از آزادی بیانم دارم استفاده میکنم و آزاری هم به کسی نمیرسونم.
2- من نسبیگرا حداقل به معنایی که شما در ذهنتون هست نیستم و شجاعت را امری نسبی نمیدونم.
3- تریبون یکطرفه نیست و هر کس میتونه نظرش رو اعلام کنه و من منتشرش میکنم؛ هر چند که تریبون یکطرفه جرم و بیاخلاقی نیست، همانطور که روزنامهنویسها و نویسندگان کتابها و مدیران کانالهای تلگرامی که تریبون یکطرفه دارند کار بدی نمیکنند.
شاید هم مطالب من بدون فکت بشه اما مخاطب آزاده که نظر من رو نپذیره.
نظر متفاوت داشتن توهین به کسی نیست؛همان طور که کسانی مثل شما که مثل من فکر نمیکنند به من توهین نمیکنند!
4- تشکر از توجه شما.