زندگی در روستا: درباره حمام‌های قدیمی (تن‌شرون)

در دوران خردسالی، مادربزرگم یکی دو بار مرا با خود به حمام خانه‌شان در روستا برد که به آن تَشِرون یا تن‌شرون (تن‌شوران) می‌گفتند.

در انتهای خانه دخمه تاریکی وجود داشت که در گوشه‌ی آن دو دیگ‌ سیاه‌ بزرگ وجود داشت، یکی روی آتش و در دیگری آب سرد بود.

حمام پر از دود بود نه در حدی که نفس کشیدن را غیرممکن کند! نیم ساعت حبس در این مکان، برای تنبیه هر بچه‌‌ای کافی بود! به عنوان سیاهچال نیز می‌شد از آن استفاده کرد!

اگر بخواهم با صحنه‌های فیلم یا انیمیشن آن را شبیه‌سازی کنم:

تصور کنید یک پسربچه کنجکاو وارد دخمه‌ای می‌شود که در ورودی آن خفاش‌ها به پرواز در می‌آیند و در داخل دخمه پیرزنی زشت و ترسناک، عصا در دست در وسط تاریکی و دود نشسته است!

از اغراق طنزگونه که بگذریم فضا بخصوص با وجود مادربزرگ مهربان این طور ترسناک نبود.

به جای شامپو از گل سرشور (سرشورِ گِل) استفاده می‌شد؛ نه به دلیل خواص درمانی بلکه به این علت که گزینه‌ دیگری نبود یا به آن اعتقاد نداشتند!

با استفاده از سنگِ پا تلاش می‌شد یک لایه از پوست جدا شود تا از تمیز و نو بودن پوست، اطمینان حاصل شود و ما در آن حمام‌ها مثل مارها پوست می‌انداختیم و بعد از در آمدن دیگر آن آدم سابق نبودیم!

یادش بخیر، قدیم چه دوران خوبی بود!

پست های مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید