درد متفاوت بودن
خوشهی طلایی گندم هم که باشی، در مزرعهی جو، علف هرزی.
منبع: وبلاگ گزنه
گشوندن گرهها
گرههای سرد کلاف زندگی با راهکارهای داغ باز نمیشوند؛
آنها نیازمند دستان یخزدهاند.
دستانی که به آرامی و در کمال آرامش گرهها را میگشایند.
یاور مشیرفر/ کتاب گزارش یک قتل
سرسام
دو کرم ، مدت ها بود باخوردن تنه ی یک درخت سیب ، شکم شان را سیر می کردند .
کرم های محتاج به غذا ، میزبان دست و دل بازی پیدا کرده بودند . این عالی بود .
ولی کرم ها سر این قضیه که درخت ، کدامیک از این دو کرم را بیشتر ترجیح می دهد ، اغلب بگو مگو داشتند .
آنها در مورد اینکه درخت ، به کدام کرم واقعا حق می دهد که از او تغذیه کند ، به همدیگر حسادت می کردند .
درخت بیچاره اما ، هرشب خواب باغبانی با مخزن سمپاش را می دید.
زندهبهگور
ما هرگز به «دنیا» نیامدیم.
ما در عمق زمین زاده شدیم؛
مدفون در گور سیاهی که بیش از هزار سال
با سطح خاک فاصله دارد.
پانزده دانستنی درباره کره جنوبی
در سواحل کره نهتنها زنان که حتی مردها هم لباس بالاتنۀ خود را درنمیآورند.
غیر از انگشتشمار افرادی که بهدلیل ارتباط ناگزیرشان با خارجیها، زبان انگلیسی میدانستند، اکثر کرهایها با آن بیگانه بودند… منظورم از بیگانه بودن هم ندانستن معنی سادهترین واژهها مثل water است. البته اگر واقعبین باشیم، کرهایها دلیلی برای یادگیری زبان انگلیسی نمیبینند. هر چه بخواهند بهزبان خودشان در دسترس هست.
کرهایها در مورد خوراک یا پوشاک، از برندهای شناختهشدۀ جهانی استقبال کرده بودند. اما در دنیای تکنولوژی، تمایل زیادی به استفاده از محصولات غربی نداشتند. از موتور جستجوی بومی Naver استفاده میکردند، در KakaoTalk به هم پیام میدادند و از Kakaotaxi تاکسی اینترنتی میگرفتند.
باید بگویم کرهایها با اینکه ناوگان حملونقل درونشهری فوقالعادهای داشتند، هواپیماهای داخلیشان کاملاً معمولی بود. حتی میتوان گفت از لحاظ کیفیت، سروصدا، پذیرایی و فضای پا، هواپیماهای داخلی ایران بهمراتب بهترند.
کافی بود جایی در شهر وایفای گوشیات را روشن کنی تا از انبوه شبکههای پیداشده شگفتزده شوی … طبیعتاً در این میان چندین وایفای رایگان هم پیدا میشد.
ظاهراً در کره بوسیدن و نوازشهای طولانی در برابر جمع عملی هنجارشکنانه تلقی نمیشود. این لحظات رمانتیک البته در همین حد متوقف میشدند.
تعداد پمپبنزینها در کره خیلی زیاد نبود و هر جایگاه نهایتاً دو یا سه نازل بیشتر نداشت. حتی در روستاهای کره، مردم ماشین خود را با برق شارژ میکردند.
خیلی اوقات موقع چانهزدن سر قیمت، فروشنده عدد پیشنهادی شما را میپذیرد، حتی اگر خیلی کمتر از نرخ اعلامشده اولیه باشد.
جیب بود که سادهترین داروها را نداشتند. ممکن بود بتوان در شهر یکی دو داروخانۀ شبانهروزی در بیمارستانهای دانشگاهیشان پیدا کرد … احتمالاً سبک زندگی و رژیم غذایی آنان به شکلی بود که کمتر به دارو و داروخانه نیاز پیدا میکردند.
تعداد رستورانها و کافهها در کره از حد انتظار من بسیار بالاتر بود.
مردم کره انصافاً نوعدوست هستند. در سفر ما از انجام هیچ کمکی دریغ نمیکردند.
معبد Jogyesa که در سئول واقع شده، شباهتهای عجیبی به مساجد خودمان داشت.